آترینا عشق زندگی ماآترینا عشق زندگی ما، تا این لحظه: 11 سال و 27 روز سن داره

لحظه های شیرین با تو

چهارمین مروارید

سلام عشقم الان داشتم آماده ات میکردم که بریم خونه خاله فاطمه که برای شب چهارشنبه سوری دعوت کرده که خندیدی من نا خدا گاه دست کشیدم به دندون چهارم از بالا سمت چپ که دیدم جونه زده قربونت برم سر این دندونت خیلی اذیت شدی بمیرم برات ولی بالاخره در اومد راحت شدی عزیزم مبارک باشه جیگر مامان دیگه دخترم 4 تا دندونه ریزو خوشگل داره، مامانی میبوسمت .
27 اسفند 1392

سه روز تا سال 93

سلام دختر گلم خدا رو شکر دو روزه بیرون رویت خوب شده ولی دندون چهارمت هنوز در نیومده و همچنان اذیتت میکنه راستی آزمایشاتو بردم دکتر گفت خدا رو شکر همه چی نرماله قدتم ماشالا77و وزنت با لباس11/150 است و خدا رو شکر خوبه. یه خبر خوب از یه هفته پیشتر یعنی 11 ماهگی به طور کامل و بدون کمک میتونستی برای مدت زیادی وایستی که حالا دختر شیطون من راه افتاده پریروز یعنی 24 اسفند تو سن 11 ماهو یه هفته دخترم به ترسش غلبه کرد و بدون اینکه کسی جلوش باشه بگه بیا خودش بدون کمک 10 قدم راه رفت وبعد نشست و دوباره دوباره دستشو میگرفت بلند بلند با صدای نازش میگفت تاتی و با ذوق راه میرفت البته هنوز کامل تعادل نداری اما همینکه ترست ریخته و سعی میکنی یعنی...
26 اسفند 1392

11 ماهگی و بی حالی دخترم

سلام عزیز دل مامان ایشالله همیشه سلامت باشی چون سلامتی بزرگترین نعمته و وقتی این نعمتو داریم فراموش میکنیم خدا رو شکر کنیم عشق مامان نزدیک دو هفته است که مریضی از وقتی که سومین دنذونت از بالا سمت راست که حدود 10 روز پیش دراومد بغلیش هم باد کرده تا الان که بیرون نزده شما بیرون روی شدید داری وحالا 3 روزه که استفراغ وسرماخوردگی هم بهش اضافه شده الهی قربونت برم دو هفته است زندگیمون مختل شده همه فکرم شمایی چند بار رفتیم دکتر یکی گفت واسه دندونشه یکی گفت ویروسه یه هفته طول میکشه ولی شما خوب که نشدی حالت بدتر شد منم دیگه طاقت نیاوردم دیروز بردمت دکتر خودت اونم گفت باید اورژانسی آزمایش بده خلاصه امروز بابایی به خاطر شما چند ساعت مرخصی گرفت رفتیم آزم...
19 اسفند 1392

جیگر 9 ماهه ی من

سلام عزیز مامان نهمین ماه زندگیت مبارک ایشالا 100 سال زنده باشی.عشق مامان ماشالا انقد شیطون بلا شدی که فرصت نمیکنم زود زود بیام،نفس مامان یه لحظه نمیشینی همش در حال شیطانی هستی به وسایل اطرافت خیلی کنجکاوی تا میذارمت زمین با سرعت چهاردستوپا میری میز یا صندلی رو می‌گیری پا میشی تازگیا هم وقتی دستتومیگیری راه هم میری اما ؛همش باید مراقبت باشم چون هواست نیست دستتو ول میکنی منم میترسم به همین خاطر به هیچ کارم نمیرسم دختر گلم خیلی باهوشیو هر چی میگم میخوای سریع تکرار کنی مثلا دایی که چند بار گفتم یاد گرفتی تا حالا (دد،ماما،بابا،آب،به،دایی) میگی وقتی هم یه چیز بد میکنی دهنت میگم اخ تو هم تکرار میکنی میگی خ. قربونت برم دست هم میدی و تا صدای آ...
1 اسفند 1392

دو رقمی شدن ماهگرد آترینا خانوم

سلام دختر شیطونم ده ماهگیت مبارک جیگر مامان جان انقد بلا شدی که میخوای از دیوار راست هم بالا بری ماشاالله   هزاره ماشالا همه کارات از هم سنای خودت جلوتره فک کنم تا 2،3 هفته دیگه راه بیفتی آخه چند قدم تاتی میکنیو میای تو بغلم مامانی نمیدونی چه حالی میده که با ذوق میپری تو بغلم، مدتی میشه که دستتو به دیوار، مبلو میزوهر چیزی می‌گیری و راه میری وقتی صبح بیدار میشی تا دو ساعت انقد راه میری که من خسته میشم،خلاصه یه شیطونی هستی که نگو هر کی میبینتت میگه عین پسراس البته شما زدی رو دست هر چی پسره ،فقط از خدا میخوام بعضی موقعها که من نمیتونم جلوی آسیب رسوندن به خودتو بگیرم حفظت کنه آخه یههو سرتو میکوبی که نمیشه جلوشو گرفت خلاصه شیطون بلایی ش...
1 اسفند 1392
1